سلام عليكم ، امروز وقتي اين وبلاگ رو ديدم از خودم شرمنده شدم واز طرفي به خودم باليدم ، شرمندگي از اين كه زن و شوهري درحال انتظار قدوم سيد كوچولوشون باهمه سختي ها وگرفتاري ها ، مي شن جهادگر اما ، من مدعي هنوز اندرخم يك كوچه ام . واما بخود باليدم ، بخاطر اينكه اونها اگر مارا قابل بدونن ، از دوستانشونيم .
خدايا ، مامان فاطمه ، بابارضوان وسيدكوچولو رو زيرسايه فاطمه زهرا (س) حفظ كن و زندگيشونو به انوار متبركه او روشن كن . ( آمين ) .
منو ببخشيد بخاطر زياده گوئيام !